5 ـ دورۀ نخست: دورۀ انعقاد

متن جلسه پنجم درس خارج اصول

از صدر اسلام تا قرن چهارم (اوائل غیبت کبری)

ویژگی‌های عمومی این دوره

1 ـ امکان دستیابی به معصوم ـ علیه السلام ـ کم و بیش فراهم بود؛ در زمان حضور با رجوع به خود معصوم و در زمان غیبت صغری با مراجعه به نوّاب خاصّ اربعه. از این رو علم اصول جدّی گرفته نشد؛ زیرا با امکان حلّ شبهات فقهی با مراجعه به امام، کمتر نیازی به استنباط حکم شرعی و کاوش در اصول فقه احساس می‌شد.

2 ـ فعالیت علمی رایج در میان اصحاب معصوم، عمدتاً معطوف به تحمّل و حفظ و نقل و تدوین حدیث بود و کسانی که در عرصه‌های انتزاعی[ص1] [ص2] فعالیت علمی داشتند در اقلّیت بودند.

3 ـ هیچ کتاب اصولی مستقلّی که نسبتاً جامع موضوعات اصولی باشد، نگاشته نشد.

4 ـ از این دوره هیچ کتابی که حاوی مطالبی در موضوع علم اصول باشد، به دست ما نرسیده است.

مراحل این دوره

خود این دوره به سه مرحله تقسیم می‌شود:

1 ـ از صدر اسلام تا قبل از دوران باقرین علیهما السلام.

2 ـ از دوران باقرین ـ علیهما السلام ـ  تا اوائل غیبت صغری.

3 ـ از اوائل غیبت صغری تا اوائل غیبت کبری.

مرحلۀ اوّل: از صدر اسلام تا قبل از دوران باقرین علیهما السلام.

از همان آغاز دورۀ تشریع برخی از قضایای اصولی در قالب آیه یا حدیث، از سوی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ  بیان شد. از میان آیات، می‌توان به آیات نافی از عمل به ظنّ[1]، آیۀ یُسر[2]، آیات نسخ[3]، آیات حجّیت خبر واحد[4] و آیات برائت[5] اشاره کرد. و از میان احادیث نبویّ نیز می‌توان به حدیث رفع و حدیث سعه از ادلّۀ برائت، و حدیث تثلیث و حدیث وقوف عند الشبهات از ادلّۀ احتیاط، برخی از احادیث مربوط به تعارض خبر با کتاب و اخبار تفسیر به رأی اشاره کرد.

در این مرحله، دانش دینی تفکیک نیافته بود و به شاخه‌های مختلف کلام و فقه و اصول و اخلاق و… تقسیم نشده بود و کتبی که نگارش می‌یافت، معمولاً آمیخته‌ای از علوم مختلف شریعت بود، با این وجود تاریخ‌نگاران به جز کتب روایی، هیچ کتابی که حاوی مطالبی در موضوع علم اصول باشد، ثبت نکرده‌اند.

مرحلۀ دوّم: از دوران باقرین ـ علیهما السلام ـ  تا اوائل غیبت صغری.

بعد از وفات رسول اکرم  ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر اثر فشارهای امویان، مجال تبیین دقیق فقه و اصولِ آن از اهل بیت سلب شد، به گونه‌ای که تعداد احادیث فقهی مرویّ از امام حسین ـ علیه السلام ـ از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند.

امام باقر ـ علیه السلام ـ در یک فرصت تاریخی که از سویی امویان منقرض شده و از سوی دیگر عباسیّان تازه به حکومت رسیده بودند و هنوز قدرت نیافته بودند، مجلس درس با شکوهی تشکیل داد و به تربیت شاگردان و بسط و نشر معارف شریعت پرداخت، بعد از ایشان امام صادق ـ علیه السلام ـ راه پدر را دنبال نمود و این حوزۀ تازه‌تأسیس را به اوج شکوفایی و عظمت رساند، تا بدان‌جا که گفته‌اند از پاسخهای او به مسائل مختلف، چهارصد کتاب از سوی چهارصد مصنِّف تألیف شد و فهرست شاگردان شناخته‌شدۀ او از اهالی عراق و خراسان و حجاز و شام به چهار هزار نفر رسید[6] که در علوم تفسیر و کلام و فقه و اصول و اخلاق و طبّ و تاریخ و حدیث … از محضر ایشان بهره بردند و نقل حدیث کردند[7]. جالب آنکه در میان شاگردان ایشان پیروان ادیان و مذاهب مختلف دیده می‌شود و بر حسب اسناد تاریخی ائمۀ مذاهب اربعۀ اهل سنّت همگی بی واسطه یا باواسطه شاگرد او بوده‌اند و از او اخذ حدیث کرده‌اند، به جرأت می‌توان گفت که در میان مسلمین، تا آن زمان و حتّی بعد از آن هیچ دانشمندی چنین اعتبار و اقبال و توفیقی نیافت. عظمت علمی و عملی او تا آنجا بود که برخی دربارۀ او به غلوّ افتادند و او را تا سرحدّ خدایی بالا بردند[8].

 


[1] . انعام، 116؛یونس، 36 و 59؛ نجم، 28.

[2] . بقره، 185.

[3] . نحل، 101؛ بقره، 106.

[4] . آیۀ نبأ: حجرات، 6؛ آیۀ نفر: توبه، 122؛ آیۀ سؤال:نحل، 43.

[5] . آیات نفی تکلیف: طلاق، 7 و بقره، 286؛ آیۀ نفی تعذیب: اسراء، 15؛ آیۀ نفی اضلال: توبه، 115؛ آیۀ نفی وجدان: انعام، 145؛ آیۀ تفصیل: انعام، 119.

[6] . شهید اوّل، ذکری الشیعه، ج1، ص59.

[7] . از شاگردان امام صادق ـ علیه السلام ـ  به «جابر بن حیّان کوفی» اشاره شده است که او را پدر علم شیمی و اصالتاً ایرانی می‌دانند.

[8] . حسین بن عبدالصمد عاملی (والد شیخ بهایی)، وصول الأخیار إلىٰ اُصول الاخبار، ص60، به نقل از مستدرک الوسائل، ج7، ص73.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × سه =