4 ـ نکات مهمّ در تاریخ علم اصول

متن جدید 

مربوط به جلسه چهارم درس خارج اصول، مورخ روز یکشنبه، سوّم مهر 90

لازم است قبل از بیان تاریخ و ادوار علم اصول، به نکاتی چند، توجّه شود:

الف ـ نکات عمومی تاریخ علم

 

1 ـ «تاریخ علم» با «ترجمۀ عالمان» متفاوت است و تنها آن بخش از ترجمه و شرح حال عالمان در تاریخ علم می‌گنجد که به فهم تحوّلات علم کمک کند. البته نفس آشنایی با شخصیّت دانشمندان نیز خالی از فائده نیست. از این  رو در مباحث آتی اگر سخنی از مولد ومدفن و خانواده و تألیفات و سفرهای علمی  یک دانشمند اصولی به میان آید،  لزوماً به تاریخ علم اصول مرتبط نیست.

2 ـ دوره‌های علم عادتاً زمان بندی مشخّصی ندارند، بنابراین تعیین سالی مشخّص به عنوان مبدأ یا منتهای یک دورۀ علمی غیر عالمانه است. دوره‌های علمی به تدریج بر اثر یک سلسله عوامل مختلف پدید می‌آیند و زائل می‌شوند، گاه از زمان پیدایش عوامل شکل‌گیری یک دوره تا زمان ظهور آن دوره، یکی دو نسل باید بگذرد. به عنوان مثال یکی از عوامل مهمّ زوال دورۀ علمی پیشین و شکل‌گیری یک دورۀ جدید، ظهور دانشمندی چیره‌دست و صاحب سبک و مکتب است، امّا معمولاً تأثیرات علمی این دانشمندان، در میان معاصران و هم‌نسلانشان نمود ندارد و در نسل‌های بعد آشکار می‌شود.

این مطلب خصوصاً در حوزه‌های علمیه صادق است؛ چرا که در حوزه‌ها مباحثه و مناظرۀ بین دانشمندان هم‌طراز چندان مرسوم نبود و اندیشه‌ها به معاصرین منتقل نمی‌شد و تنها از استاد به شاگرد انتقال می‌یافت. از این رو است که دانشمندی مثل شیخ مفید ـ قدّس سرّه ـ ظهور می‌کند و مکتب او در میان شاگردانش ـ و نه معاصرانش ـ فراگیر می‌شود و دوره‌ای جدید در تاریخ علم اصول رقم می‌خورد.

3 ـ در تاریخ علم هیچ دوره‌ای کاملاً فراگیر نیست، بلکه در تمام دوره‌ها معمولاً حوزه‌ها یا افرادی هستند که یا هم‌چنان تحت تأثیر دورۀ پیشین مانده‌اند، یا به استقبال دروۀ بعد رفته‌اند، و یا اساساً مشی علمی منحصر به فردی را برای خود برگزیده‌اند. بنابراین همواره می‌توان در کنار جوّ غالبی که دوره‌ای را شکل داده است، اصوات مخالفی را از گوشه و کنار شنید، خصوصاً از محافلی که از مراکز اصلی علم دور افتاده‌اند، به عنوان نمونه، امروز نیز که علم اصول دوران پر رونقی را طی می‌کند، در برخی از حوزه‌های شیعی کشور بحرین، همچنان تفکّر اخباری حاکم است.

باید توجّه داشت که در نام‌گذاری دوره‌ها و قضاوت در مورد کیفیت آنها، فقط جوّ غالب محافل علمی را باید مدّ نظر داشت، هر چند به‌جا است که اقلّیت‌های علمی هر دوره را هم اجمالاً شناخت.

4 ـ تاریخ علم را نمی‌توان از تاریخ جهان پیرامون آن کاملاً منفکّ دانست، گاه تحوّلات منطقه‌ای و جهانی، تأثیرات شایانی بر روند علم می‌گذارند، به گونه‌ای که شناخت تحلیلی تحوّلات علم بدون شناخت دقیق آنها میسّر نیست، از مصادیق این تأثیر در تاریخ علم اصول، اثری است که ظهور جنبش تجربه‌گرایی در مغرب‌زمین، بر پیدایش تفکّر اخباری در حوزه‌های علمیّه داشت که در جای خود در این باره به تفصیل سخن خواهیم گفت.

ب ـ نکات تاریخ علم اصول

5 ـ بر خلاف علم فقه که همواره در میان مسلمین جایگاه رفیعی داشته است و هیچ‌گاه نیازی به دفاع از اصل هوّیت خود نداشته است، علم اصول یکی از دانش‌هایی است که همواره کم و بیش ناچار بوده است که برای اثبات هویّت و اعتبار خود در مقابل موج هجمات و انتقادات بیرونی تلاش کند، برخی اصل اعتبارش را زیر سؤال برده‌اند و آن را کالایی وارداتی و برخلاف سیرۀ اهل بیت شمرده‌اند، برخی نیز به بهانه‌های مختلف از جمله «تورّم»، از مطالعۀ آن نهی کرده‌اند.

علم اصول نیز در مقابلات این هجمات، هر گاه هوشیار بوده است و دفاع موفّقی داشته است، بسط و استقرار یافته است، و هر گاه غافل شده است و موفّق عمل نکرده‌است، دوران غریبی را به خود دیده است، یکی از عوامل شکل گیری ادوار مختلف علم اصول، همین موفّقیت یا شکست نسبی دفاع علم اصول در برابر انتقادات و هجمه‌های بیرونی است. در مطالعات بعدی خواهیم دید که یکی از علل سیطرۀ اخباری‌ها بر حوزه‌های شیعی در قرون 11 و 12، غفلت علمای اصولی در دفاع از اصول فقه شیعی بوده است.

6 ـ هر چند در طول تاریخ، اصول شیعی و سنّی بر هم اثر گذارده‌اند، امّا به هر حال شکّی نیست که علم اصول در میان شیعیان، تاریخی متفاوت به خود دیده است؛ زیرا به یمن وجود اهل بیت پیامبر ـ علیهم السلام ـ  زمینه‌ها و منابع اصول شیعه از اصول اهل سنّت متمایز شده است. از این رو در این مجال تنها به تاریخ علم اصول در میان شیعۀ اثنی‌عشری خواهیم پرداخت، هر چند در برخی موارد، لازم است نیم نگاهی به تاریخ اصول اهل سنّت هم بیافکنیم.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

14 − شش =