0 ـ ویژگی‌های دورۀ جدید درس خارج اصول

اشاره: آنچه در این بخش خواهد آمد، توصیف خصوصیات درس خارج اصول استاد سیّد محمّد صادق علم الهدی در دانشگاه باقرالعلوم قم (شهرک پردیسان) است که به قلم خودشان نگاشته شده است.

لینک مشخّصات

مدیریت سایت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الصّلاه والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین

در دورۀ خارج اصولی که در پیش رو داریم، هدف آن است که در کوتاه‌ترین زمان، ابزار اصولی لازم جهت نیل به مرتبۀ اجتهاد فراهم آید، از این رو رعایت خصوصیاتی چند الزامی است:

خصوصیّت اوّل

گلچین مباحث کاربردی و حذف بحثهای بی ثمر و کم‌ثمر:

گاه از بزرگان می‌شنویم که علم اصول متورّم شده و نیازمند تهذیب و پیرایش است، این سخن تا حدود زیادی درست است، به عنوان نمونه، برخی از مباحث مطرح در کتاب گران‌سنگ «هدایه المسترشین» یا بسیاری از مباحث مقدّمۀ کتاب شریف کفایه، نه ثمرۀ عملی دارد و نه نکتۀ هامّ علمی، بنابراین به نظر می‌رسد با وجود انبوه سؤالات دینی و خلأهای علمی موجود، صرف وقت محدود تدریس و نعمت غیر قابل بازگشت عمر و فرصت زودگذر جوانی در مباحثی از این دست، نه برای مدرّس توجیه شرعی داشته باشد و نه برای متدرّس.

البتّه ممکن است خیلی از مطالب ـ هر چند فاقد ثمرۀ عملی ـ شایستۀ مطالعه و تحقیق باشد، امّا هر مطلبی که چنین شایسته‌گی را دارد، الزاماً اهلیت تدریس را ندارد. ظرفیت تدریس و تدرّس محدود است، باید آن را به بهترین‌ها و مفیدترین‌ها اختصاص داد و سایر مطالب مفید را در مطالعات شخصی دنبال کرد، در غیر این صورت، دیر یا زود فرصت‌ها تمام خواهد شد و بسیاری از مباحث دقیق و پرثمر بر زمین می‌ماند. بنابراین راه معقول این است که در این دورۀ اصولی، بر بحث های مهمّ و مؤثّر اصولی تمرکّز کنیم، که طبیعتاً موجب خواهد شد:

اولاً: سرعت وصول به هدف رفیع اجتهاد افزایش یابد.

ثانیاً: رشتۀ ارتباط مباحث اصولی از دست طلاب عزیز خارج نشود.

ثالثاً: از فرصت جوانی و شادابی به نفع مباحث مهمّ و پرثمر اصولی استفاده گردد.

خصوصیّت دوّم

افزودن مباحث ارزنده

از طرف دیگر مباحث ارزنده و مفیدی هست که در دروه‌های رایج خارج اصول، محلّی ندارند و شایسته است در این دوره به آنها پرداخته شود. مباحثی مانند تاریخ علم اصول و شناخت اصولیون شاخص و تصانیف مهمّ اصولی که تأثیر بارزی در ایجاد انگیزه و فهم عمیق مباحث دارد.

همین‌طور بسیاری از مباحثی که در قالب «مبادی علم» ـ به تعبیر قدما ـ و یا «فلسفۀ علم» ـ به قول امروزی ها ـ می‌گنجد، مانند سبک‌شناسی علم اصول.

هم‌‌چنین افکار و شبهات جدیدی که در دنیای امروز مطرحند و ارتباط وثیقی با علم اصول دارند، مانند بحث «هرمنوتیک».

خصوصیّت سوّم

محوریت کتاب حلقۀ ثالثه

در دروس خارج اصول مرسوم است که  ابحاث اصولی را ـ خصوصاً در مباحث الفاظ ـ بر مدار کتاب «کفایه» مطرح کنند، هر چند که برخی از اساتید در مباحث عقلیه کتاب «رسائل» را جایگزین می‌کنند. عمده دلیل انتخاب آنها این است کتب اصولی متأخّر یا اساساً به عنوان شرح و حاشیه و تعلیقه بر کفایه نگاشته شده‌اند، یا لا اقلّ در چینش مباحث خود، کتاب کفایه را مدّ نظر قرار داده‌اند، از این رو از کفایه به عنوان «کلید ورود به آراء متأخّرین» بهره‌ می‌گیرند، امّا پی گیری هدفی که در این دوره مدّ نظر ماست، اقتضاء می‌کند که به جای کفایه، حلقه ثالثه از سلسله حلقات کتاب «دروسٌ فی علم الاُصول»، تألیف علامۀ شهید آیت الله سید محمد باقر صدر ـ قدّس سرّه ـ را به عنوان محور بحث برگزینیم و ابحاث اصولی را به ترتیب مطالب آن دنبال نماییم. البتّه این بدان معنا نیست که خواندن این کتاب برای فهم مباحث این دوره ضروری باشد.[1]، علل این انتخاب به اختصار چنین است:

1 ـ چینش مناسب مباحث و مراعات سیر صحیح و منطقی بحث‌ها.

یکی از نقات مهم در هر علمی نحوۀ تبویب و تدوین آن است، اصولیون نیز از دیر باز تلاش‌هایی در این راستا داشته‌اند، در این اواخر محقق اصفهانی معروف به «کمپانی» ـ قدّس سرّه ـ در آخرین کتاب خود موسوم به «الاُصول علی النهج الحدیث» در صدد ابتکار تبویب جدیدی برای علم اصول برآمد که البتّه فرصت اتمام کتابش را نیافت. شاگرد او مرحوم آیت الله مظفرّ ـ قدّس سرّه ـ در کتاب ارزندۀ «اصول الفقه» راه او را دنبال کرد و چینشی نو به مباحث کتاب خود داد. در ادامۀ این سیر تکاملی، شهید صدر با در نظر گرفتن ترتیب کتاب اصول الفقه، نظم کامل‌تر و برتری را در حلقات خود برقرار ساخت، و همان‌گونه که خود نیز در مقدمّۀ کتابش اشاره دارد، ظرائفی را در چینش مباحث مدّ نظر قرار داده است که در سایر کتب از جمله کفایه و حتّی اصول الفقه، مغفول بوده است[2].

این در حالی است که در کفایه ـ مثل بسیاری از کتب اصولی ـ ضعف تبویب به خوبی نمایان است، مثلاً محقّق خراسانی بحوث استلزامات عقلی ـ از قبیل: مسألۀ اجتماع امر و نهی،  بحث ضدّ و مبحث مقدمّۀ واجب ـ را در مباحث الفاظ گنجانده است، در حالی خود او اعتراف دارد اینان بحثهای لفظی نیستند و موطنشان مباحث عقلی است.

2 ـ کتاب حلقه ثالثه از حیث ارائۀ نظریّات جدید، بازپروری نظریات کهن و استفاده از اصطلاحات اصولی از آخرین تحوّلات و پیشرفت‌های علم اصول بهره گرفته است و ما حصل حدود سه ربع قرن از تلاش‌های اصولی فحول علمای بعد از صاحب کفایه ـ که دوره‌ای طلایی و درخشان در رشد و تکامل این علم محسوب می‌شود ـ را در بر دارد، مانند تحقیقاتی که محقّقین ثلاث نجف، نائینی و عراقی و اصفهانی ـ قدّس سرّهم ـ بر اصول افزودند، شهید صدر میراث اصولی زمانش را به ذکاوت تمام فهمیده است و آن را به خوبی در کتاب خود منعکس کرده است[3].

3 ـ مصنّف تا حدودی به کاربردی بودن کتاب خود و مُثمر ثمر بودن مباحث آن توجّه داشته و از طرح بسیاری از مباحث بی ثمر ـ خصوصاً اگر فاقد نکتۀ فنّی و علمی باشد ـ اجتناب نموده است، البتّه این بدان معنا نیست که هر چه در حلقۀ ثالثه آمده، مثمر ثمرۀ عملی باشد. و در حالی که در کتاب کفایه بسیاری از بحث‌ها اساساً منسوخ شده‌اند و در اصول امروز جایگاهی ندارد، و یا فاقد ثمرۀ قابل اعتنایی هستند، مثل بحث‌های وضع مرکبّات، استعمال لفظ در لفظ، و صحیح و اعمّ، مشتقّ.

4 ـ حذف مباحثی که ربطی به علم اصول نداشته و استطراداً طرح شده است: در کفایه مباحثی از قبیل: «عدم اقتران فعل به زمان» که بحثی ادبی است، «طلب و اراده» که مبحثی فلسفی ـ کلامی است، «قاعدۀ لاضرر» و «اجتهاد و تقلید» که بحثهایی فقهی است، آورده شده است، در حالی که در حلقات از طرح آنها اجتناب شده است.

5 ـ احیاء و برجسته‌سازی مباحثی در قالب فصول و ابواب نو و مستقل که در عین اهمّیت علمی و کاربردی بودن آنها و یا تأثیری که در فهم سایر مباحث داشته‌اند، در سایر کتب از جمله کفایه و رسائل در حاشیه قرار داشته و به شکّ پراکنده در لابلای سایر مطالب مطرح شده‌اند، مثلاً مبحث «حکم شرعی» و لواحق آن ـ که در واقع محوری‌ترین مبحث علم اصول است ـ در حلقات در ابتداء کتاب و تحت عنوانی مستقل و به نحو مستوفی مورد بحث واقع شده است، در حالی که در کتب دیگر این مباحث به صورت پراکنده و در مواضع مختلف مطرح شده است، و یا مثلاً در کفایه و سایر کتب، قبل از آنکه «ارکان علم اجمالی» ـ که اساس مباحث علم اجمالی است ـ یک جا و تحت بابی  مستقل منقّح و مبیّن شود، به مباحث مربوطه پرداخته شده است، در حالی که در حلقات تا این ارکان به نحو کافی معرّفی نشده‌اند، سایر مطالب طرح نشده است.

6 ـ شهید صدر فراتر از یک عالم اصولی، یک نابغۀ اصولی است، ابتکارات و نوآوری‌های ایشان در علم اصول در مواردی آن‌چنان است که چهرۀ مباحث را کاملاً دگرگون کرده است[4]. مباحثی از قبیل: نظریۀ «حقّ الطاعه» و ردّ قاعدۀ مشهور «قبح عقاب بلابیان»، نظریۀ «تعویض»، نظریۀ «قرن اکید»، بازسازی دلیلیت «سیرۀ عقلاء» و «سیرۀ متشرّعه» و تبیین طرق اثبات معاصرت آنها با زمان معصوم، بازپروری مبحث «ترتّب» و «تزاحم»، ردّ «جریان اصل مرخّص در ملاقی با اطراف علم اجمالی».

نوآوری‌های شهید صدر هر چند در در لابلای حلقات نیز دیده می‌شود، امّا عمدتاً آنها را به شکل کامل و دقیق در تقریرات درس خارج ایشان می‌توان یافت، و حلقه ثالثه پلی برای نیل به این افکار بکر و بلند اصولی است.

خصوصیّت چهارم

طرح مباحث به صورت منظّم و روان

بنای ما در این دوره بر آن است که مباحث اصولی با حفظ عمق و دقّت، منسجم و نظام‌مند و به صورت دسته‌بندی و منظّم طرح شده و در قالب بیانی روان و به روز تبیین گردد.

خصوصیّت پنجم

فراهم نمودن امکان مشارکت فعّال طلاب در بحث

شکّی نیست که مشارکین در دروس خارج، برای رسیدن به نتیجه، باید حضوری فعّال داشته باشند، کمّیت حضور در این دورس، به مراتب کم‌اهمّیت‌تر کیفیت حضور است، از این رو صرف استماع به درس کافی نیست، بلکه به‌جاست که آن‌ قدر حول موضوع درس مطالعه کنند و بیاندیشند تا به نظری برسند. هر چند ممکن است این نظرات در بدو امر ناپخته و سست بنمایند، امّا شکّی نیست که بعد از گذشت مدّت زمانی نه چندان طولانی، با استقامت در این مسیر و استمرار این روش، به نتائج شگرفی دست خواهند یافت.

در این دوره برای حضور فعال طلاب عزیز در روند درس، سه تدبیر اندیشه شده است:

1 ـ کلاس درس در دو ساعت برگزار می‌گردد؛ ساعت اوّل از آن مُدرّس است تا درس را بیان کند، و ساعت دوّم ـ که البته اختیاری است ـ از آن طلاب شرکت‌کننده در درس است تا سؤالات خود را بپرسند و نظرات خود را در حضور سایرین به بحث و نقد گذارند.

2 ـ برای هر جلسه، متن درس ساعاتی پیش از برگذاری کلاس بر روی اینترنت قرار خواهد گرفت تا هم فرصت پیش‌مطالعه حاصل شود، و هم متنی برای مباحثه فراهم باشد، و اگر نظر و نقدی دارند، از طریق سامانۀ دریافت پیام سایت، انتقال دهند، البته مطالبی که در مجلس درس بیان خواهد شد، معمولاً مبسوط‌تر و کامل‌تر از مفاد این متون است.

3 ـ بنای ما بر این است که مباحث اصولی با ذهنی باز دنبال شده و بدون پیش‌داوری مطرح شود و حتّی الامکان از ایجاد فضایی که موجب تلقین و تحمیل آراء خود یا بزرگان این رشته بر طلاب می‌شود، پرهیز گردد، به این نحو که در هر مسأله، ادلّه و مستندات اطراف نزاع را به نحوی دقیق و بی‌طرف و منصفانه مطرح نموده، و سعی خواهیم کرد تا با مشارکت فکری طلاب به نتیجه رسیم، تا بدین سان، بر کلاس روحیۀ نقّادی و ابتکار حاکم شده و برای طلاب شجاعت لازم جهت خلاقیت و اظهار نظر حاصل  گردد.

 


[1] . تاریخ که وی در آخر حلقه ثالثه به عنوان روز فراغت از کتاب درج نموده است، 13 ذی القعده سال 1397 قمری مصادف با 4 آبان سال 1356 شمسی است، بنابراین فاصلۀ نگارش این کتاب تا شهادت او در نیمۀ دوّم فروردین 1359، چیزی کمتر از دو سال و نیم است.

[2] . شهید صدر در مقدّمۀ حلقات، رعایت سیر منطقی درست در عرضۀ مطالب کتاب حلقات را در قالب مثالهای فراوان نشان داده است، وی شش انتفاد را متوجّه ترتیب و تبویب سایر کتب ـ خصوصاً کفایه ـ کرده است، از جمله این که: گاه تمام گزاره‌های دخیل در فهم و تصدیق ادلّۀ یک مسأله بیان نشده است، مراعات بیان تدریجی افکار اصولی از آسان به دشوار نگردیده است، گاه مسائلی که در ترتّب ثمره بر مسائل دیگر نقش دارد، بعد از آنها ذکر شده است، در بسیاری از موارد، رابطه میان مسائل اصولی و تأثیری که بر هم دارند، به خوبی تبیین نشده است و … بنگرید: مقدّمۀ حلقات، ص21 تا 25، تحت عنوان «المبرّر الثانی».

[3] . شهید صدر در مقدّمۀ حلقات، ج1، ص31 از اهتمامی که به انعکاس نظریات جدید اصولی داشته است، چنین تعبیر می‌کند: « ولهذا حرصنا على أن نطرح فی الحلقات الثلاث أحدث ما وصل إلیه علم الاُصول من أفکار ومطالب»، وی در موضعی دیگر (ص20) به نمونه‌هایی از مطالب و تحقیقات جدیدی که بعد از کتب رسائل و کفایه وارد علم اصول شده است، اشاره می‌کند: « ونذکر على سبیل المثال لما استجدّ من مطالب: أفکار باب التزاحم، وما أشاده المیرزا من مسلک جعل الطریقیه بتعمیقاته وتفریعاته فی مسائل قیام الأمارات مقام القطع الموضوعی، وحکومه الأمارات على الاُصول، ورفع قاعده قبح العقاب بلا بیان بجعل الحجیّه، وفکره جعل الحکم بنحو القضیه الحقیقیه بآثارها الممتدّه فی کثیر من أبحاث علم الاُصول، کبحث الواجب المشروط والشرط المتأخّر، والواجب المعلّق، وأخذ العلم بالحکم فی موضوع الحکم، والوجه الجدید لبحث المعانی الحرفیه الذی یختلف اختلافاً أساسیاً عن الصوره الغریبه التی تخلقها آراء صاحب الکفایه فی ذهن الطالب، فإنّ هذه المطالب وغیرها ممّا أصبحت تشکّل محاور للفکر الاُصولیّ الحدیث هی نتاج الفتره المتأخّره …».

[4] . آیت الله سید کاظم حائری از تلامزۀ برجسته شهید صدر، در مقدّمۀ کتاب مباحث الاصول، ج1، ص58 و 59 می‌نویسد: «وأقول: لئن کان الفارق الکیفی بین بعض المراحل و بعضٍ، حینما یعتبر طفرهً و امتیازاً نوعیاً فی هویّه البحث، یجعلنا نصطلح على ذلک بالأعصر المختلفه للعلم، فحقّاً إنّ علم الأصول قد مرّ على ید اُستاذنا الشهید بعصر جدید، فلو أضفناه إلى الأعصر التی قسّم إلیها فترات العلم فی المعالم الجدیده، لکان هذا عصراً رابعاً هو عصر ذروه الکمال، ترى فیه من الأبحاث القیّمه و الجواهر الثّمینه و الدّرر المضیئه ما یبهر العقول، و هی تشتمل على مباحث فریده فی نوعها، و فیها ما تکون تاره جدیده على الفکر الاُصولی تماماً، أی: أنّها لم تبحث من قبل، و اُخرى تکون مغیّره  لما اختاره الأصحاب فی أبحاثهم السابقه ببرهان قاطع و أسلوب فائق، و ثالثهً تکون معدّله لنفس ما اختاره الأصحاب و مُصلحهً له ببیان لم یسبق له نظیر».

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 × 2 =