رابطهی دینداری و کوروشدوستی؟!
چند جمله به مناسبت زنگ خطری که به گوش میرسد:
متأسّفم که گاهی شاهد سخنان و نوشتهجات و فیلمهایی هستم که ظاهراً برای دفاع از مذهب، کوروش و تمدّن و منشور منسوب به او را به چالش میکشند و پیشینهی تاریخی یک ملّت را مورد تحقیر و تردید قرار میدهند.
ظاهراً برخی از دوستان متدیّن و سادهاندیش ما گمان میکنند ایجاد شبهه و خدشه در مورد فرهنگ و تاریخ و تمدّن ایران باستان، به تقویت بنیانهای مذهبی در جامعه خواهد انجامید، غافل از آنکه ایجاد تقابل بین دینداری و وطندوستی، هم خلاف واقع است و هم میتواند برای دین بسیار خطرناک و فاجعهآفرین باشد؛ چرا که موجب میشود حس قوی عشق به میهن که بخش لاینفکّ فرهنگ هر ملّتی است، به ابزاری قدرتمند در دست مخالفین دین برای تحریک احساسات ضدّ دینی تبدیل شود.
واقعیتش این است که دین و عالمان دینی ما هیچ مشکلی با کوروش و تمدّن او ندارند، تا بدانجا که برخی از علماء، از احتمال آنکه کوروش نبی خدا و آیین او آیین خدایی باشد، سخن گفتهاند یا او را همان «ذو القرنین» مورد ستایش خدا در قرآن خواندهاند.
سخن در صحّت و سقم حرفهای گفتهشده در مورد کوروش نیست، عرض من این است که اساساً چه منافاتی بین عرق دینی و عرق ملّی میتواند باشد وقتی میبینم احادیثی از قبیل: «حبّ الوطن من الإیمان» یا «من إیمان الرجل حبّه لقومه» (سفینه البحار، ج۸، ص۵۲۵) در کتب دینی ما نقل شده و مورد انکار علمای ما واقع نشده است؟
البتّه ما تمام گفتهها و کردههای مدّعیان وطندوستی را تأیید نمیکنیم که دیر زمانی است افراط و تفریط بلای جان این جامعهی آفتزده است، اما در عین حال، نباید سادهلوحانه به دام «تقابلی» که این روزها زیرکانه پهن شده، افتاد و بیجهت برای دین، دشمن تراشید و حربه به دست مغرضان داد.
۹ آبان ۹۵
سید محمدصادق علمالهدی