۲ـ استدلال بر آیه نبأ بر حجّیت خبر واحد

قوله: «أمّا الکتاب، فقد ذکروا منه آیاتٍ ادّعوا دلالتها: منها: قوله تعالى فی سوره  …»[1].

۱ ـ استدلال به قرآن

۱ ـ ۱ ـ آیهٔ نبأ

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ»‏[2].

نکات تفسیری

۱ ـ شأن نزول: در مجمع البیان[3] نقل شده است که این آیه در مورد «ولید بن عُقْبه بن أبی مُعَیط» نازل شده است که بین او و بنی المصطلق از دوران جاهلیت عداوتی بود. نبی اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله او را برای اخذ زکات نزد آنان فرستاد و آنان از روی خوشحالی به استقبال او آمدند، اما او گمان کرد که آنان تصمیم به قتل وی گرفته‌اند، پس گریخت و نزد نبی آمد و مدّعی شد که آنان از پرداخت زکات خود امتناع می‌ورزند، پس نبی خشمگین شد وتصمیم به جنگ با آنان گرفت که آیهٔ نبأ نازل شد.

۲ ـ «تبیّن» در اینجا متعدّی و به معنای واضح کردن و روشن کردن است[4]، بنابراین معنای آیه چنین است که اگر فاسقی خبر آورد، وضعیت آن را از حیث صحّت و سقم روشن کنید. به تعبیر دیگر: نسبت به صحّت آن تحصیل علم کنید.

۲ ـ قبل از «أن تصیبوا» چیزی مثل «مخافه» یا «کراهه» در تقدیر است که مفعول لاجله «تبیّنوا» است.

۳ ـ «بجهاهه» منصوب علی الحالیه است.

استدلال به مفهوم شرط

الف: مفهوم شرط یعنی انتفاء (مطلق) جزاء به سبب انتفاء شرط. در آیه، شرط اِخبار فاسق و جزاء وجوب تحقیق و فحص از صحّت مفاد آن است.

از آنجا که در منطوق آیه خداوند وجوب تحقیق در مورد یک خبر را مشروط به این کرده است که فاسق آن را اِخبار کرده باشد، پس در صورت اخبار غیر فاسق (عادل)، دیگر تحقیق در مورد خبر شرعاً واجب نیست.

ب ـ حال که تحقیق در مورد خبر عادل واجب نیست، حکم شرعی این خبر از دو صورت خارج نیست: یا واجب است قبول شود و یا واجب است ردّ شود.

فرض اول یعنی همان حجّیت مطلوب؛ زیرا حجّیت خبر واحد چیزی جز این است که بدون وجوب تحقیق پیرامون صحّت یک خبر، قبول آن واجب باشد، امّا فرض دوم واضح البطلان است؛ زیرا طبق این فرض جایگاه خبر عادل پست‌تر از خبر فاسق خواهد شد؛ چرا که تحقیق و تبیّن در خبر فاسق واجب بود و تنها در صورتی که به صحّت آن اطمینان حاصل نمی‌شد، می‌بایست ردّ شود، اما در خبر عادل، بدون آنکه تحقیق در مورد آن واجب شده باشد، لازم است ردّ شود.

 


[1]. فرائد الاُصول، ج۱، ص۲۵۴.

[2]( 1) الحجرات: 6.

[3]. مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۸.

[4]. لسان العرب ؛ ج‏13 ؛ ص67: أبنْتُه‏ أَنا أَی أَوْضَحْتُه. و استَبانَ‏ الشی‏ءُ: ظهَر. و استَبَنْتُه‏ أَنا: عرَفتُه. و تَبَیَّنَ‏ الشی‏ءُ: ظَهَر، و تَبیَّنْتهُ‏ أَنا، تتعدَّى هذه الثلاثهُ و لا تتعدّى. و قالوا: بانَ‏ الشی‏ءُ و اسْتَبانَ‏ و تَبیَّن‏ و أَبانَ‏ و بَیَّنَ‏ بمعنى واحد.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوزده − 8 =